به گزارش مشرق، منطقه کشمیر در سال 1320 میلادی برابر با 699 هجری شمری تا زمان یوسف شاه چک آخرین پادشاه مسلمان کشمیر، کشور مستقل اسلامی بود، یعنی تا سال 1586 میلادی(سال نقض تعهد اکبر شاه مغول و دستگیری یوسف شاه چک در دربار اکبر شاه مغول) به مدت بیش از دو قرن کشور اسلامی بود، کشمیر مجدد از سال 1586 میلادی اشغال شد و به ترتیب ذیل ادامه پیدا کرد:
1- هند (حاکمان مغولی)، 166 سال کشمیر را اشغال کردند.
2- افغانها، کشمیر را از تسلط حاکمان مغول هند خارج کرده و خود 67 سال بر این منطقه حاکم بودند.
3- سیکهای پنجاب، پس از بیرون کردن افغانها از کشمیر، به مدت 27 سال بر این منطقه حکومت کردند.
4-پس از اشغال کشمیر توسط سیکهای پنجاب، دوره استعمار انگلستان فرا رسید، هنگامی که انگلیسیها نتوانستند بر کشمیر مسلط شوند، با تاجر دوگره (قومی از هندوها) جامو معامله کرده و کشمیر پس از خارج شدن از دست سیکهای پنجاب، به مبلغ هفت و نیم میلیون سکه رایج آن زمان به تاجر دوگرههای جامو فروخته شد و دوگرا به مدت 101 سال طی 1846 تا 1947میلادی بر کشمیر حکومت کرد.
5- از سال 1947 میلادی سیطره هند بر بخش اعظم کشمیر آغاز شد و همچنان ادامه دارد.بخشی از کشمیر هم تحت کنترل پاکستان است.
هند که بخش اعظم کشمیر را تحت سیطره خود قرار داده از سال 1947 تا کنون با پاکستان منازعه داشته و تا کنون سه جنگ میان دو کشور که بمب اتمی هم در اختیار دارند، رخ داده است، در اولین جنگی که رخ داد، مسئله کشمیر را به سازمان ملل ارجاع دادند، و چندین قطعنامه در این زمینه تصویب شد که تا کنون هیچ نتیجهای نداشته است.
بعد از توافق آتش بس میان دهلینو و اسلامآباد در سال 2003 میلادی، روند صلح میان دو همسایه آغاز شد؛ از آن پس، منطقه کشمیر در حالی همچنان صحنه نقض آشکار حقوق بشر و سرکوب مردم مسلمان این منطقه است که هریک از طرفها، دیگری را به نقض آتش بس متهم میکند.
به گفته منابع کشمیری،صدها هزار نیروی نظامی خود را در کشمیر مستقر کرده که برخی تعداد آن را تا یک میلیون نفر هم برآورد کردهاند. احزاب و تشکلهایی که در کشمیر فعال هستند، معمولا طرفدار هند و یا پاکستان هستند.
کارشناسان مسائل جهان اسلام بر این باورند که بیداری اسلامی در کشمیر در سال 1931 میلادی آغاز شد، هنگامی که مردم علیه دیکتاتوری و نظام ضد اسلامی قیام کردند و بدن ترتیب 13جولای 1931 برابر با 21 تیر 1310 ش قیام خونین مسلمانان کشمیر رقم خورد و از آن زمان تاکنون استعمارگرایان در قالبهای مختلف تلاش میکنند که حرکت مردم انقلابی کشمیر را تغییر دهند .
به گفته کارشناسان، متاسفانه جهان، کشمیر را به عنوان مسئله مورد مناقشه سیاسی میان کشورهای هند، پاکستان و گاهی چین مطرح میکند، که نیمی از واقعیت است و نیم دیگری که از آن چشم پوشی میشود، تعلق آن به اسلام است، یعنی مسئله کشمیر متعلق به جهان اسلام است نه به پاکستان، هند و یا چین، هر چند این کشورها هم از نظر سیاسی طرفهای مسئله کشمیر هستند.
سازمانهای بین المللی و منطقهای در طول این سالها هیچ اقدامی برای حمایت از حقوق مشروع مردم کشمیر جز تماشا کردن ریختن خون مسلمانان و سرکوب آنها انجام ندادهاند.
متاسفانه سازمان همکاری اسلامی به عنوان نهادی که برای رسیدگی به امور کشورها و ملتهای مسلمان و حل مشکلات آنها ایجاد شده، در مسئله کشمیر هم عملکرد مثبتی نداشته است. در این میان به گفته شهروندان کشمیری، مردم کشمیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را الگوی خود میدانند و چشم امید به حمایتهای کشورمان بستهاند.
دلایل بیتوجهی جهانیان به سرکوب مردم کشمیر
آقای روحالله رضوی کارشناس مسائل کشمیر در گفتوگو با خبرنگار گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم درباره مسئله کشمیر و دلایل بیتوجهی جامعه جهانی به آن گفت : مسئله کشمیر هم باید همانند مسائل مهم منطقهای دیگر مورد توجه قرار گیرد. اما دلیل اینکه چرا آن طور که باید و شاید به این مسئله پرداخته نشده است، به ویژه طی چند سال اخیر به بحرانهای منطقهای برمیگردد.
بازیگرانی که در مسئله کشمیر تاثیرگذار هستند، یعنی هند و پاکستان طی 60 تا 70 سال اخیر در این زمینه ایفای نقش کردهاند و هر کدام از نگاه خود به این مسئله پرداختهاند و این مسئله سبب شد تا عملا زمینه نگاه بین المللی به این مسئله فراهم نشود.زیرا هند مسئله کشمیر را یک مسئله داخلی خود می داند و پاکستان هم از این مسئله به عنوان ابزار و اهرمی برای فشار بر هند استفاده میکند.
اصرار دولت هند بر اینکه مسئله کشمیر یک مسئله داخلیاش است و نیز نوع نگاه منفعت محور پاکستان به این مسئله باعث شده که طی این سالهای طولانی، اطلاعات و اخبار درستی از کشمیر به خارج از این منطقه منتقل نشود و بحرانهای منطقهای هم طی چند سال اخیر به آن(نپرداختن رسانهها به مسئله کشمیر) دامن زده است.
منفعتمحوری اقتصادی یکی از عوامل بیتوجهی به مصایب مردم کشمیر
به گفته این کارشناس، وجود هند به عنوان رقیب اقتصادی قدرتمند و روابط اقتصادی هند با کشورهای دیگر و سرسختی دهلی در مطرح نشدن مسئله کشمیر تاثیرگذار بوده است. هند با کشورهایی که با آنها همکاری اقتصادی دارد، با استفاده از اهرم اقتصاد و منافع اقتصادی اجازه نداده است که مسئله کشمیر از سوی این کشورها به صورت جدی مطرح شود.
وی خاطر نشان کرد در پی تقسیم هند و پاکستان و استقلال آنها، تمایلات مردم کشمیر بیشتر به سوی پاکستان بوده است.
رد پای انگلیس در اشغال کشمیر
رضوی درباره اینکه آیا استعمارگران انگلیسی در مصایب و رنج طولانی مردم کشمیر نقش داشتهاند، تصریح میکند که انگلیسیها به هندیها کمک کردند تا نیروهای نظامی خود را در کشمیر مستقر کنند.(استعمار پیر انگلیس در اشغال سرزمین متعلق به ملت فلسطین هم نقش اصلی و محوری را ایفا کرد)
از آن زمان، اختلافات میان هند و پاکستان شروع شد که با رخ دادن چند جنگ میان دو طرف به اوج خود رسید.
حل بحران کشمیر
به گفته این کارشناس، تنها راه حل مسئله کشمیر، احترام به خواستههای مردم این منطقه و به رسمیت شناخته شدن حق تعیین سرنوشت آنهاست.
رضوی درباره قطعنامههای سازمان ملل که در ارتباط با مسئله کشمیر تصویب شده است، به تسنیم میگوید: این قطعنامهها ایراد فراوانی دارد، ایراد مهم این قطعنامهها در این است که در مسئله کشمیر فقط به دو طرف خاص نگاه میکند و طرف سوم و مهم یعنی مردم کشمیر را نادیده گرفته است، مردم کشمیر طرف سوم این معادله هستند که مورد بیتوجهی و نادیده گرفتن مجامع و نهادهای بین المللی به ویژه سازمان ملل قرار گرفتهاند.
وی تاکید میکند : مهمترین مسئله این است که حقوق انسانی مردم کشمیر باید رعایت شود، حقوق این مردم نباید پایمال شود، طی روزهای اخیر شاهد درگیریها و نقض حقوق مردم کشمیر و برخورد قهرآمیز و سرکوبگرانه، زندانی شدن و شکنجه آنها بودیم، باید به مردم کشمیر حق تعیین سرنوشت داده شود تا خود برای تعیین سرنوشتشان تصمیم بگیرند.مسئله، حمایت از یک جریان خاص در کشمیر نیست، بلکه مسئله حمایت از حقوق همه مردم کشمیر است.
جمعیت مسلمانان کشمیر و تحرکات گسترده برای تغییر بافت جمعیتی
رضوی درباره جمعیت مسلمانان کشمیر تحت سلطه غیر مسلمانان،تعداد آنها را بین هفت تا هشت میلیون نفر برآورد میکند.به گفته وی، متاسفانه حاکمان کشمر به تغییر بافت جمعیتی این منطقه پرداخته اند.
آمار کشتهها در کشمیر
رضوی درباره آمار کشتههای مردم کشمیر به طور مشخص از سال 1988 تا کنون میگوید: از سال 1988 میلادی تا کنون، بر اساس آمار منابع هندی، 65 هزار نفر کشته شدهاند در حالی که آمار منابع کشمیری و پاکستانی از کشته شدن بیش از 90 هزار مسلمان حکایت میکند.
هدف مردم کشمیر
به گفته رضوی، مردم کشمیر همچنان با وجود ظلم و سرکوبگری که با آن روبرو هستند و با وجود بیاعتنایی مجامع بین المللی و نهادهای مدعی دفاع از حقوق بشر، بر ادامه مبارزات مشروع و مسالمت آمیز خود اصرار دارند، مردم خواهان تعیین سرنوشت خود بدون دخالت دیگران هستند.
شباهتهای بحران کشمیر به تراژدی فلسطین
برخی تحلیلگران بر این باورند که علت بیاعتنایی مدعیان دروغین دفاع از حقوق بشر به ویژه آمریکا به مسئله کشمیر این است که مسئله کشمیر سودی برای قدرتهای سلطهگر جهانی ندارد،زیرا آنها منفعتمحور هستند و فقط به منافع خود میاندیشند و برای آنها حقوق غصب شده مردم مظلوم کشمیر اهمیتی ندارد و به همین سبب برای پایان اشغال این منطقه دست به هیچ تحرکی نمیزنند.
بحران کشمیر هم همانند مسئله فلسطین به عنوان مسائل مهم جهان اسلام تا زمانی که تفرقه در میان امت اسلام وجود داشته باشد و حکام خائن و سازشکاری که برای عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر صهیونیستی سر از پا نمیشناسند و تا زمانی که معیارهای دوگانه نهادهای بین المللی و نفاق مدعیان دفاع از حقوق بشر وجود داشته باشد، ادامه خواهد یافت.
احمد ابوزید تحلیلگر مصری میگوید مسئله کشمیر مسلمان تا حد زیادی به تراژدی فلسطین شبیه است، هر دو مسئله از سال 1948 میلادی آغاز شد و دو ملت مسلمان هر کدام با دشمن سرسخت و یکدندهای روبرو هستند که برای از بین بردن صاحبان اصلی این سرزمینها و غصب حقوق مشروعشان تلاش و انواع شکنجه و ظلم و سرکوبگری را اعمال میکنند، مردم مسلمان کشمیر طی این سالهای طولانی در معرض ظلم و ستم و کشتار قرار داشتهاند که هزاران نفر جان خود را از دست دادهاند، هر دو مسئله در شورای امنیت با توطئه و همدستی بین المللی روبرو شده و نتیجه آن تضییع و پایمال شدن حقوق مسلمانان بوده است، دهها قطعنامه درباره حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و مردم کشمیر و محکومیت جنایات اشغالگران در کشمیر و فلسطین صادر شده، ولی این قطعنامهها تا امروز اجرا نشده است.